به گزارش مجله خبری نگار/رسالت: هوش مصنوعی در مقطع کنونی، یکی از بحثبرانگیزترین نوآوریها و بارزترین نمونههای همین نوع فناوریها به شمار میرود. از همین روی، تأثیر این فناوری بر مشاغل و معیشت و شناخت اقداماتی که برای تجهیز نیروی کار به مهارتها و فنون لازم نیاز است، تا بتوانند از این فناوری در راستای موفقیت در بازار شغلی دیجیتال استفاده کنند، از جمله پرسشها و چالشهای مهمی است که متخصصان در پی پاسخ به آنها هستند. وبگاه مجمع جهانی اقتصاد اخیراً در یادداشتی کوتاه به بررسی این موضوع پرداخته است.
به گزارش زاویه، کارشناسان معتقدند که فعالیتهایی مانند مونتاژ وسایل الکترونیکی و خودرو، حملونقل مواد و نظارت بر زنجیرههای تأمین که نیروی کاری بالغبر دهها میلیون نفر میطلبند، به زودی و به صورت گسترده تحت تأثیر هوش مصنوعی قرار خواهند گرفت. همچنین دیگر مشاغل مانند بانکداری، بازاریابی و منابع انسانی نیز ممکن است، جهت همزیستی با فناوریهای پیچیده و در راستای تجزیهوتحلیل مالی، تجارت الگوریتمی، تحلیل آیندهنگرانه و توسعه نرمافزار به یادگیری مهارت کار با این فناوری نیاز داشته باشند.
صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده است که چیزی حدود ۴۰درصد از مشاغل در آینده نزدیک تحت تأثیر هوش مصنوعی قرار میگیرند. با این حال، این تأثیر با توجه به سطح درآمد کشورها در هر منطقه جغرافیایی متفاوت است. طبق برآوردهای صورت گرفته، در اقتصادهای پیشرفته تا ۶۰درصد مشاغل نیز میتوانند، از این فناوری متأثر شوند؛ در حالی که این میزان برای بازارهای نوظهور ۴۰درصد و در کشورهای کم درآمد ۲۶درصد خواهد بود. ذکر این نکته حائز اهمیت است که اختلالات کوتاه مدت ناشی از توسعه هوش مصنوعی در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه به یک اندازه خواهد بود و این خطر وجود دارد که شاغلان در این کشورها منافع بالقوه خود را از دست بدهند.
از سوی دیگر، پیامدهای استقرار هوش مصنوعی فراتر از اختلال در بازار کار است. اقتصادهای پیشرفته با سرعت بیشتری نسبت به کشورهای در حال توسعه به استقبال تحولات ناشی از ادغام هوش مصنوعی میروند و همین امر باعث ایجاد چالشهایی برای اقتصادهای نوظهور میشود. عدم وجود مهارت و آشنایی کافی با فناوریهای نوآورانه ضروری میتواند، مانع پیشرفت اقتصادهای نوظهور شود.
در حال حاضر شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، کمبود نیروی کار ماهر در زمینههای فنی و تخصصی در برخی از کشورها، سرمایهگذاری در زنجیره تأمین صنایع مهم مانند تولید و مونتاژ باتری خودروهای برقی را تضعیف کرده است. از همین روی، کارشناسان معتقدند که چنانچه به این مسئله توجه کافی نشود، شکاف مهارتی شمالجنوب گسترش یافته و نابرابری درآمدی تشدید میشود. فرصتهای ارزشمند اقتصادی از بین خواهند رفت و مجموعهای مشکلات فرامرزی به وجود خواهد آمد.
اکنون مشخص شده است که شاغلان در هر موقعیت شغلی و از هر نقطه جهان که باشند، بیش از هر زمان دیگری به داشتن مهارتهای فنی و دیجیتالی نیاز دارند. بر اساس دادههای آماری، تقاضا برای متخصصان این حوزه روز به روز در حال افزایش است. به گواه صاحبان صنایع، فقدان گزینههای آموزشی و مهارتآموزی مناسب برای دانشجویان و فارغالتحصیلان دلیل اصلی کمبود نیروهای مورد انتظار در آینده است.
پیشبینی میشود، ارزش بازار آموزش تا سال ۲۰۲۷ به بیش از ۷ تریلیون دلار برسد. امروزه تنها بخش کوچکی از ابتکارات آموزشی و سرمایهگذاری به فناوریهای نوظهور مانند یادگیری ماشینی، محاسبات شناختی، رباتیک و سیستمهای پیشرفته اختصاص یافته است و این موارد نیز هنوز به طور کامل در سیستمهای آموزشی ادغام نشدهاند. با این حال، سیستم آموزش سنتی و ابزار فناورانه آموزشی (edutech) به تنهایی کارساز نیستند. سرعت نوآوری تکنولوژیک امروزه، آموزش فنی کاربردی، برنامههای یادگیری مادامالعمر و ارتقای مستمر مهارتهای جدید را ضروری کرده است، تا شاغلان به توانایی درک و کاربست فناوریها و مدلهای تجاری در حال تحول برسند و در جایگاه شغلی خود ابقا شوند.
در چنین شرایطی، سیاستگذاران باید با در نظر گرفتن اقتصاد مبتنیبر هوش مصنوعی، فراهم ساختن امکان دریافت آموزشهای مهارتمحور را در اولویت قرار دهند. اقتصادهای موفق گذشته مانند آلمان، کره جنوبی، سنگاپور و ژاپن درسهای ارزشمندی به ما میدهند. این کشورها به منظور رقابت در اقتصاد جهانی به برتری مهندسی، نوآوری و آموزش فنی پایدار خود در پیشبرد اهداف اقتصادی، افزایش اشتغالزایی و ارائه مهارتهای مورد نیازشان تکیه کردند. آنها چارچوبهای مهارتی ایجاد و شرکتها را برای سرمایهگذاری در بخش آموزش تشویق نموده و از همین طریق به موقعیت کنونی رسیدند.
در عصر هوش مصنوعی، مشارکت صنعت و اتخاذ رویکردهای مشارکتی برای کاهش شکاف بین آموزش عالی سنتی و حوزه اشتغال بسیار مهم است. نیروی انسانی به تجربه عملی با تکنولوژیهای روز نیاز دارد. مربیان و مؤسسات آموزشی باید مسیرها و برنامههای یادگیری را با واقعیت فنی و عملی بازار کار امروز همسو سازند.
در برخی موارد، گواهینامهها و قالبهای آموزشی سنتی باید دوباره طراحی و بهروزرسانی شوند. همه ذینفعان باید برای شناسایی الزامات مهارتی جدید و ایجاد مدلهای پایدار برای ارتقاء مهارت و بازآموزی کارگران همکاری کنند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه با ایجاد مشارکت و توجه به سرمایه انسانی میتوانند، فقر و تهیدستی را کنار زده و به اقتصادهای پویا، عدالتمحور و امروزی تبدیل شوند. از همین روی، پرورش سرمایه انسانی برای رقم زدن آیندهای مرفه ضروری است. رویکردهای جدید برای مهارتافزایی و بازآموزی سریع و مستمر مورد نیاز است. پلتفرمهای یادگیری آنلاین، اعتبارات خرد و ابتکارات مشارکتی بین مؤسسات آموزشی و صنعت میتوانند، حامی این تلاش باشند و انتقال به دنیای سبزتر، کارآمدتر و عادلانه را تسریع بخشند. دنیایی که در آن مشاغل و راههای توسعه مهارتها به آسانی در دسترس هستند.